هفته گذشته ، مجموعه تبلیغاتی جدید WandaVision به بسیاری از طرفداران خود نشان داد که شخصیت کاترین هان ، آگاتا ، بزرگترین شخصیت بد است. نمایش این کار را با یک آهنگ عفونی انجام داد که بلافاصله اینترنت را جارو کرد و بعد ، خواه ناخواه در سر همه گیر کرد. هواداران به داشتن اشتیاق در مورد چیزهایی که دوست دارند و صرف وقت زیادی برای فکر کردن در مورد آن چیزها معروف هستند ، اما آنها اغلب در مورد تأثیر موسیقی در نمایش ها و فیلم های مورد علاقه خود زیاد فکر نمی کنند. این موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از بیان داستان است و چرا این داستان ها طنین انداز است - و تحقیقات روانشناسی در پشت آن وجود دارد. در مورد "Agatha All Along" ، تأثیر چنان چشمگیر بود که این آهنگ ویروسی شد ، و یک طرفدار با انتشار یک ویدیوی YouTube نشان داد که بخشی از موسیقی از همان ابتدا در مضامین مختلف طنز در این برنامه پخش شده است ، در نوعی اشاره متا به آنچه در آینده است. این تحلیل از نقش و نگارهای تکراری مورد توجه طرفداران و سازندگان نمایش قرار گرفت و سرانجام باعث شد رابرت لوپز و کریستن اندرسون-لوپز ، آهنگسازان WandaVision ، برای تایید موافق بودن پوستر YouTube ، Artsy Omni ، به توییتر بروند. کریستن اندرسون-لوپز در توییت خود نوشت: اگر از خود می پرسید که چرا برای آخرین آهنگ بسیار آماده بودید ، به این دلیل است که هفته به هفته همان آهنگ را می شنیدید. "آگاتا در کنار هم" در ترکیب موسیقی خود به بیش از یک روش عمدی است. در مصاحبه ای با Indie Wire ، آهنگسازان (که همچنین مسئول ترانه دیگری هستند که هیچ کس نمی تواند از سر آنها بیرون بیاید ، "Let It Go" از دیزنی) گفتند که آنها سعی می کنند کمدی های کلاسیک مورد علاقه طرفداران را از I Love به بینندگان یادآوری کنند لوسی به خانواده کبک ، و همچنین برای ایجاد احساس تاریکی قریب الوقوع. آنها این کار را با استفاده از تریتون ، که گاهی اوقات "فاصله شیطان" نامیده می شود ، به دست می آورند ، که باعث ایجاد احساس خزش می شود و در زیر لحن شاد و رو به بیرون ظاهر می شود. آهنگسازان سپس متر و لحن و ابزار را متنوع ساختند تا نسخه های مختلفی از نقوش گفتاری را ایجاد کنند. در حالی که این یکی از موارد معدودی است که طرفداران در مورد موسیقی نمایش مورد علاقه خود صحبت می کنند ، آهنگسازان یک نمایش تلویزیونی همیشه در تعریف داستانی که طرفداران از آن لذت می برند همکاری می کنند. موسیقی احساسات قدرتمندی را در انسان ایجاد می کند ، گاهی اوقات احساساتی ایجاد می کند که ممکن است هنگام تماشای نمایش های مورد علاقه خود احساس دیگری نداشته باشیم. موسیقی می تواند تجربه عاطفی ما را تشدید کند ، کمرنگ کند یا حفظ کند. این به این دلیل است که ما موسیقی را به عنوان یک بیان احساسی می شنویم و ناخودآگاه بازنمایی از آن احساسات را ، به شکلی از سرایت عاطفی می سازیم. همانطور که پاتریک جوسلین ، روانشناس موسیقی گفت ، "شما ممکن است بدانید که آنچه می شنوید" فقط موسیقی "است ، اما سازوکارهایی که احساسات شما را برانگیخته نمی کنند." در فیلم و تلویزیون از موسیقی به چندین روش استفاده می شود. از نمره موسیقی می توان برای افزودن به شدت صحنه ، ایجاد پاتوس یا به عنوان نشانه ای برای مخاطب در مورد اتفاق بدی استفاده کرد - همانطور که در آگاتا نشان داده شده است. تنوع در سازهای مورد استفاده و میزان صدا و سرعت موسیقی احساسات مختلفی را در شنونده ایجاد می کند. به عنوان مثال ، نت های نزولی عمدتا به عنوان نت های غمگین و صعودی به عنوان شاد تلقی می شوند ، اما تغییر سازها باعث تغییر احساس موسیقی می شود. سازهای بلندتر و استکاتوی بیشتری مانند ماریمبا شادی را برمی انگیزد ، در حالی که ویولن سل و ساکسوفون غم و ترس را منتقل می کنند. به نظر می رسد پیانو خنثی ترین ساز است ، به این معنی که نحوه نواختن آن تأثیر مهمی در واکنش احساسی شنوندگان دارد. در چندین قسمت WandaVision ، نقش مکرر در آهنگ های مختلف با روش های مختلف پخش می شود. موسیقی چگونه واکنش های احساسی ایجاد می کند؟ چندین مکانیسم شناختی در این امر دخیل است که اکثر آنها در قسمت قدیمی مغز معروف به سیستم لیمبیک رخ می دهند ، بنابراین واکنشها به صورت خودکار انجام می شوند. اگر تا به حال موسیقی هایی را تجربه کرده اید که "من را لرزاند" ، این احساس متمایز با فعالیت سیستم لیمبیک مرتبط است. مطالعات تصویربرداری عصبی نشان می دهد که مغز جنبه های خاصی از موسیقی مانند سرعت شتاب یا تغییرات ناگهانی ریتم یا میزان صدا را به عنوان سیگنالی که باید به آن توجه کنیم تفسیر می کند. انسان ها برای شناخت معنی دار چنین تغییراتی تکامل یافته اند ، زیرا بقا ممکن است به توانایی مشاهده الگوها در صداها بستگی داشته باشد تا بداند چه موقع می توان سریع فرار کرد! وقتی ریتم یک قطعه موسیقی تغییر می کند ، ضربان قلب و تنفس در کسی که گوش می دهد تغییر می کند. بنابراین دستکاری جنبه های موسیقی یک نمایش یا فیلم تلویزیونی پاسخ های احساسی متفاوتی را در بینندگان ایجاد می کند. یادگیری همچنین در پاسخ ما به موسیقی نقش دارد. یادآوری عمدی آهنگسازان از مضامین آشنا sitcom از گذشته بر تأثیر موسیقی در WandaVision می افزاید. طرفدار بودن و گوش دادن به موسیقی می تواند منجر به "جذب" یا "درگیری" شود ، تمرکز شدید بر روی چیزی که می تواند احساسات یا طرز تفکر را تغییر دهد. گاهی اوقات "جریان" نامیده می شود ، وقتی چیزی توجه ما را به خود جلب می کند ، باعث کاهش خودآگاهی می شود.
ریشه های علوم اعصابچشم انداز رایانه ای AIنظرات این مطلب
تعداد صفحات : -1
درباره ما
اطلاعات کاربری
آرشیو
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی